انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن
انار

انار

معرفی انار و دلمشغولیهای یک هموطن

کافی

یا رحمان

بسیار شنیدن دارد که برای رسیدن راه کج انتخاب میشود

چرا؟

از عجایب روزگار است انتخاب راه نادرست برای یک سمت درست

آتش را در خرمن انداختن برای گرم شدن

چقدر شیدایی دارد این طریقت

ما نیستیم

چنین بودن نه اینکه سابقه دارد زشتی آن زدگی دارد

بل دلزدگی

نمایندگی راستی در ناراستی

روزی دادن در تاریکی

صید کردن برای نجات

نجابت نداشتن چقدر هزینه دارد

سختی نگاه در آخر

تمنای بی جا

سنگ اندازی در پیش راه

همراهی شیطان

....

کافی است این سطح از بی عقلی

این همه احمقی و فشلی

انگار تاریخ تاریک است

انگار شب پایان ندارد

کافی است تنگی نظر

بازی سخنوری

کمی عمل

بکارگیری شعور

نمایش عقل

بندگی راستین

درستی فکر

داشتن هنر

کافی است کلاس گذاشتن

کافی است بازیگری

ما بازی کن نمی خواهیم

نمایش نمی خواهیم

ما تدبیر می خواهیم

نه کلمه تدبیر در بی تدبیری سراسری

کافی است سنگ زدن به لنگ

کمی عصا بدهید دست بی توان و پای لنگ

ما را رها کنید

سلوک خالص ارائه دهید

امید را با تلاش زنده کنید نه با گنده گویی

کافی است راه و رسم افسونگری

حقیقت را بسازید

و بپیماید

تاخیر


یاور

ره می برم راهی را

کوتاهی میکنم در راهم

مترس از ناهی

شریک این گلایه

فرهنگ ناچاری ناداری است

راستی کلام بیداری است

فراخی افکار فراموشی است

درد بیماری ایمنی است

راه ایمن استواری است

خالکوبی بی محتوایی است

رخ نداشتن سیاهی است

چهره گلگون شادابی است

طراوت ایمان مقاومت است

مقاومت راه صبوری است

مقاومت پشت گفتگو است

گفتگو بدون میدان ذلت است

ذلت پیش عدو شکستن است

شکستن خواست شیطان است

شیطان ناراستی راه است

ناراستی آخرش بی ثمری است

....

غرق شدن در بی ثمری 

همین است....

پاشیدن خاک بسوی شمس است

چنگ انداختن به صورت روز است

....

خاک و خاکستر بر این بی عقلی

حتی اگر این بی ثمره ها حسن و جواد باشند

فریدون و ظریف خاک بر سر خود کنید کلاه گشاد پوشاکتان شده.

توبه تاخیر شده

تاخیر را تاخیر نکنید

توبه را دست دست نکنید

تاخیر تاخیر شده

خود شیفته

یا منان

من فحش می دهم بدهم شما به من فحش ندهید به آمریکا فحش بدهید

برویم پنچ سال قبل ایشان میگوید با ادب و ...

و برای کسانی که هشدار میدادند که اینها مشت آهنین در دستکش مخملی است اینها بد قول و جلتن منهای شیک پوش پشت میز قاتلان کودکان و مردم سوریه و عراق و افغانستان و یمن هستند

ایشان داد زد بی شناسنامه متوهم کاسب تحریم بزدل و .....

آنروز فحش دادن به آمریکا مقبول نبود اما امروز که ایجاد کننده این همه بلا را مردم فحش نده اند بلکه آمریکا را فحش بدهند

این یعنی همان خود بین و مغرور ،خودشیفته،......

برادرها

یا قاضی الحاجات

برادر عزیز رئیس جمهور که هرجا تعیین مدیر عامل بانک و شرکت دولتی بود آنجا حاضر بود بالاخره در ماجرای انتخابات در گل نشست و محاکمه و به اتهامات جاسوسی و دخالت در امور و سو استفاده از نسبت با برادر و ... بالاخره محکوم شد!

اما برادرجان معاون اول که خوب بلد بوده از دلار برادرجان استفاده کند و دلار میلیاردی روی هم جمع کند بعد از دستگیری و محاکمه محکوم شد

حالا اگر قانون و اجازه میداد از خود این محترمان رئیس و معاونش می پرسیدن و یا به میز محاکمه می رسیدن چه جوابی عاید میشد!!

خدا عالم است.

تکبر

الله اکبر

آنچنان انسانهای متکبر نزد افکار مردم خوار می باشند که خود بیخبرند و نادان.

وقتی انسان حسن روحانی را که در چشم مان کوچک بود آنرا ریز و بی مقدار کرد که دیدیم او خودش را تافته جدا بافته از مردم می بیند!

برعکس کسانی که خود را چون مردم می بینند هر روز عزیزتر و بزرگتر بلکه بزرگوارتر می شوند

چقدر این انسانها حقیر هستند که در خود نخوت را پرورش میدهند

در تعجب هستم که او چگونه چنین لباسی را پوشیده عمامه نموده و هنوز یا قرآن را مطالعه نکرده و یا مثل همان جماعت جمود جاهلیت قرآن را حفظ کرده ولی در او جز ذلت و کفر نیفزوده.

آیا او یک امیر در کشور اسلامی است کاش یکبار نهج البلاغه را نه فقط نامه امیرالمومنین به مالک اشتر را مطالعه میکرد و میدید از امیر اسلامی تا او ، فاصله از جنگل تا یک ویروس داخل یک میکروب هم بیشتر است.

وای بر چنین کسی که بر ما آزموده شد